📌آیا گرایش جنسی در انسان انتخابی آگاهانه است؟

داستان یک مرد: اعتیاد جنسی این نیست که…
در سن بیست سالگی، استیون به والدین بسیار مذهبیاش که از اعضای فرقهای بسیار محافظهکار بودند اعلام کرد که همجنسگرا است. آن ها در پذیرفتن «انتخاب» او به عنوان این که این چیزی عادی است مشکل داشتند. آنها تصمیم گرفتند برای مشاوره از کشیش خود کمک بگیرند. بر اساس باورهای مذهبی، کشیش آنها که مشاور مذهبی مجاز و آموزشدیده بود، به آنها گفت که احتمالاً استیون از اعتیاد جنسی رنج میبرد و توصیه کرد که او تحت درمان فشرده ی اعتیاد جنسی با یک درمانگر مذهبی دیگر قرار گیرد. به استیون وظایف مختلفی با ماهیت شدیداً همجنسگراستیزانه داده شد تا انجام دهد. (از جمله شرکت در ورزشهای تماسی که از آنها متنفر بود، تقلید از نحوه ی راه رفتن و صحبت کردن مردان دگرجنسگرا که برای او غیرطبیعی بود و قویتر رفتار کردن با زنان از طریق معاشقه که نه تنها باعث ناراحتی خودش، بلکه موجب ناراحتی دوستان زن او که میدانستند او همجنسگراست، میشد و غیره). بدون شک، تلاشهای این درمانگر با نیات خوب ولی همجنسگراستیز برای تغییر «رفتارهای جنسی و اعتیادیِ» استیون به شدت شکست خورد. متأسفانه، این شکست استیون را ناامید کرد، به طوری که او با گذشت زمان به الکل و سپس متآمفتامین روی آورد تا سطح فزاینده ناراحتیِ عاطفیاش را تسکین دهد. هرچند او نه در آن زمان و بعداً هم به اعتیاد جنسی دچار نشد، اما با سوء مصرف مواد دست و پنجه نرم میکرد و در نهایت وارد درمان در یک مرکز غیرمذهبی شد. در آنجا به او کمک کردند تا نه تنها با اختلال مصرف مواد خود بلکه با احساس شرم ناشی از همجنسگرا بودنش نیز مقابله کند. امروز او یک مرد همجنسگرا و پاک از مواد و الکل است که «دارای همسر و یک پسر ششساله ی بسیار دوستداشتنی است.»
گرایش جنسی چیست؟
گرایش جنسی به الگوی پایدار جذب عاطفی، رمانتیک و/یا جنسی به مردان، زنان یا هر دو جنس اشاره دارد. همچنین، گرایش جنسی به حس هویت فرد بر اساس این جذبها، رفتارهای مرتبط و عضویت در یک جامعه که این جذبها را به اشتراک میگذارد، اشاره دارد. پژوهشها در طول چندین دهه نشان دادهاند که گرایش جنسی بر روی یک طیف قرار دارد؛ از جذب انحصاری به جنس مخالف تا جذب انحصاری به جنس موافق.
با این حال، گرایش جنسی معمولاً در قالب سه دستهبندی مورد بحث قرار میگیرد:
1. دگرجنسگرا (heterosexual): داشتن جذب عاطفی، رمانتیک یا جنسی به اعضای جنس مخالف.
2. همجنس گرا (گی/لزبین) (gay/lesbian): داشتن جذب عاطفی، رمانتیک یا جنسی به اعضای جنس موافق.
3. دوجنسگرا (bisexual): داشتن جذب عاطفی، رمانتیک یا جنسی به هر دو جنس، یعنی مردان و زنان.
این طیف از رفتارها و جذبها در فرهنگها و ملتهای مختلف در سراسر جهان توصیف شده است. بسیاری از فرهنگها از برچسبهای هویتی برای توصیف افرادی که این جذبها را ابراز میکنند، استفاده میکنند. در ایالات متحده، رایجترین این برچسبها عبارتند از: همجنس گراها که شامل؛ لزبینها (زنانی که به زنان جذب میشوند) و مردان گی (مردانی که به مردان جذب میشوند)، و افراد دوجنسگرا (زنانی یا مردانی که به هر دو جنس جذب میشوند). با این حال، برخی از افراد ممکن است از برچسبهای متفاوتی استفاده کنند یا اصلاً از هیچ برچسبی استفاده نکنند.
افراد چگونه متوجه میشوند که همجنس گرا یا دوجنسگرا هستند؟
بر اساس درک علمی و حرفهای کنونی، جذابیتهای اصلی که مبنای گرایش جنسی در بزرگسالی را تشکیل میدهند، معمولاً بین کودکی میانی و اوایل نوجوانی ظاهر میشوند. این الگوهای جذب عاطفی، رمانتیک و جنسی ممکن است بدون هرگونه تجربه جنسی قبلی شکل بگیرند. افراد میتوانند بدون فعالیت جنسی، گرایش جنسی خود را بدانند—چه همجنس گرا، دوجنسگرا یا دگرجنسگرا باشند.
تجربیات افراد همجنسگرا و دوجنسگرا درباره گرایش جنسی خود بسیار متفاوت است. برخی افراد برای مدت طولانی میدانند که همجنس گرا یا دوجنسگرا هستند، پیش از آنکه واقعاً وارد روابطی با دیگران شوند. برخی دیگر ممکن است پیش از آنکه برچسب مشخصی به گرایش جنسی خود اختصاص دهند، فعالیت جنسی (با شریکهای همجنس و/یا جنس مخالف) داشته باشند. پیشداوری و تبعیض اغلب باعث میشود که بسیاری از افراد در پذیرش هویت گرایش جنسی خود با دشواری مواجه شوند، بنابراین ادعای هویت همجنس گرایی یا دوجنسگرایی ممکن است فرآیندی تدریجی باشد.
چه عواملی باعث میشوند که فردی گرایش جنسی خاصی داشته باشد؟
در میان دانشمندان توافقی در مورد دلایل دقیق شکلگیری گرایشهای جنسی مانند دگرجنسگرایی، دوجنسگرایی، همجنس گرایی وجود ندارد. اگرچه تحقیقات زیادی به بررسی تأثیرات احتمالی ژنتیکی، هورمونی، رشدی، اجتماعی و فرهنگی بر گرایش جنسی پرداختهاند، اما هیچ یافتهای به دست نیامده که به دانشمندان امکان دهد نتیجه بگیرند گرایش جنسی توسط یک یا چند عامل خاص تعیین میشود.
بسیاری بر این باورند که طبیعت (عوامل زیستی) و تربیت (عوامل محیطی) هر دو نقشهای پیچیدهای ایفا میکنند؛ با این حال، اکثر افراد احساس میکنند که درباره گرایش جنسی خود انتخاب یا کنترلی ندارند یا این حس بسیار کم است.
نقش پیشداوری و تبعیض در زندگی افراد همجنس گرا و دوجنسگرا چیست؟
افراد لزبین، گی و دوجنسگرا در ایالات متحده با پیشداوری، تبعیض و خشونت گستردهای به دلیل گرایش جنسی خود روبهرو هستند. پیشداوری شدید علیه این گروهها در بخش عمدهای از قرن بیستم رایج بود. مطالعات افکار عمومی در دهههای ۱۹۷۰، ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به طور مداوم نشان داد که افراد همجنس گرا و دوجنسگرا هدف نگرشهای منفی شدید در میان بخشهای بزرگی از جامعه بودهاند.
در روزگاران گذشته (فقط ده یا پانزده سال پیش)، مردانی که به برقراری رابطه ی جنسی با مردان دیگر علاقهمند بودند، برای یافتن رابطه ی جنسی به بارهـا، کتابفروشیهـا و سینماهای بزرگسال، کلابهای جنسی و حمامها، اتاق های بخار در باشگاههـای محلی، پارکها و سرویسهای بهداشتیِ عمومی و گوشههای معروف خیابان در شبهای دیرهنگام مراجعه میکردند. این انتخابهـا روشهـایی سازگار برای یافتن مردانی با نیازهـا و خواستههای مشابه در فرهنگی با سرکوب عمیق اجتماعی بودند، امـا هیچ یک از این مکانها برای جستجوی رابطه ی جنسی ایدهآل نبودند. و گاهی اوقات، این مکانها حتی به شدت خطرناک بودند. در واقع، بسیاری از مردان همجنسگرا و مسنتر به خوبی روزهایی را به خاطر میآورند که مکانهای مخصوص معاشرت همجنسگرایان به طور مرتب توسط پلیس مورد حمله قرار میگرفت و ساکنان آنها در ون هـای پلیس منتقل شده و شب را در بازداشت به سر میبردند و نامها و «جرمهای» آنها در روزنامه ی صبح روز بعد منتشر میشد. این وضعیت در واقع از دهه ی 1950 تا 1970 و حتی تا دهه ی 1980 در برخی مناطق رایج بود. و از آنجایی که بسیاری از مردم تنها از طریق گزارشهـای روزنامـهای و پروندههـای پلیس با همجنسگـرایان و همجنسگرایی آشنا میشدند، درک عمومی از مـردان همجنسگرا و دوجنس گرا به طور طبیعی به سمت برچسب «مجنون به سکس»[1] گرایش پیدا کرده بود. خوشبختانه، این موضوع در حال تغییر است. همجنسگرایی دیگر غیرقانونی نیست و جامعه ی بهداشت و روان نیز آن را به عنوان یک بیماری روانی نمینگرد. امروزه، جامعه ی همجنسگرایان به دنبال برقراری روابط جنسی در مکانهای بسیار ایمنتر (یعنی مکانهـای کمتر عمومی) هستند، که عمدتاً از طریق سایتهـا و اپلیکیشنهای دوستیابی و ملاقات آنلاینِ مخصوص خودشان انجام میشود. امروزه، حتی سایتهای اصلی دوستیابی مانند متچ دات کام نیز بخشهای تخصصی تری برای مردان و زنان همجنسگرا و دوجنسگرا دارند و به جای «تجربه ی جنسیِ صرف»، ازدواج به طور فزایندهای به هدف اصلیِ بسیاری از مردان جوان همجنسگرا تبدیل شده است.
[1]“. Sex-crazed “label.
در سالهای اخیر، افکار عمومی به طور فزایندهای با تبعیض بر اساس گرایش جنسی مخالفت کرده است، اما ابراز خصومت نسبت به افراد لزبین و گی همچنان در جامعه معاصر آمریکا رایج است. پیشداوری علیه افراد دوجنسگرا نیز به نظر میرسد که در سطوح مشابهی وجود داشته باشد. در واقع، افراد دوجنسگرا ممکن است علاوه بر تبعیض از سوی افراد دگرجنسگرا، از سوی برخی افراد لزبین و گی نیز با تبعیض مواجه شوند. تبعیض بر اساس گرایش جنسی به اشکال مختلفی ظاهر میشود. پیشداوری شدید ضدگی در نرخ بالای آزار و خشونتی که علیه افراد لزبین، گی و دوجنسگرا در جامعه آمریکا صورت میگیرد، مشهود است. نظرسنجیهای متعدد نشان دادهاند که آزار و اذیت کلامی و سوءاستفاده تقریباً تجربهای عمومی در میان این گروههاست. همچنین، تبعیض در زمینه اشتغال و مسکن علیه افراد همجنس گرا و دوجنسگرا همچنان به طور گسترده وجود دارد.
همچنین، همهگیری HIV/AIDS حوزه دیگری است که در آن پیشداوری و تبعیض علیه این گروهها تأثیرات منفی داشته است. در اوایل این همهگیری، فرض نادرست اینکه HIV/AIDS یک “بیماری گی” است، باعث تأخیر در پرداختن به بحران اجتماعی عظیمی شد که این بیماری ایجاد کرد. مردان گی و دوجنسگرا به طور نامتناسبی تحت تأثیر این بیماری قرار گرفتهاند. ارتباط HIV/AIDS با مردان گی و دوجنسگرا و باور نادرست برخی افراد که فکر میکردند همه مردان گی و دوجنسگرا به این بیماری مبتلا هستند، باعث شد انگ و تبعیض بیشتری علیه افراد لزبین، گی و دوجنسگرا ایجاد شود.
تأثیرات روانشناختی پیشداوری و تبعیض چیست؟
پیشداوری و تبعیض تأثیرات اجتماعی و فردی دارند. در سطح اجتماعی: پیشداوری و تبعیض علیه افراد همجنس گرا و دوجنسگرا در قالب کلیشههای روزمرهای که به اعضای این گروهها نسبت داده میشود، نمایان است. این کلیشهها علیرغم نبود شواهد برای پشتیبانی از آنها، همچنان پابرجا هستند و اغلب برای توجیه رفتارهای نابرابر با این افراد مورد استفاده قرار میگیرند. به عنوان مثال، محدودیت در فرصتهای شغلی، فرزندپروری، و به رسمیت شناختن روابط اغلب با فرضیات کلیشهای درباره افراد لزبین، گی و دوجنسگرا توجیه میشود.
در سطح فردی: چنین پیشداوری و تبعیض ممکن است عواقب منفی نیز داشته باشد، به ویژه اگر افراد همجنس گرا و دوجنسگرا تلاش کنند گرایش جنسی خود را پنهان یا انکار کنند. اگرچه بسیاری از افراد لزبین و گی میآموزند چگونه با انگ اجتماعی علیه همجنسگرایی مقابله کنند، این الگوی پیشداوری میتواند تأثیرات جدی بر سلامت روان و رفاه آنها داشته باشد. تأثیر انگ ممکن است بر اساس ویژگیهای دیگر، مانند نژاد، قومیت، مذهب یا معلولیت، کاهش یا تشدید یابد. برخی افراد لزبین، گی و دوجنسگرا ممکن است با انگ کمتری مواجه شوند، اما برای برخی دیگر، عواملی مانند نژاد، جنسیت، مذهب، معلولیت یا سایر ویژگیها میتوانند تأثیرات منفی پیشداوری و تبعیض را تشدید کنند.
پیشداوری، تبعیض و خشونت گسترده که افراد لزبین و گی اغلب با آن مواجه هستند، نگرانیهای مهمی در زمینه سلامت روان ایجاد میکند. پیشداوری جنسی، تبعیض بر اساس گرایش جنسی، و خشونت ضدگی از منابع اصلی استرس برای افراد همجنس گرا و دوجنسگرا هستند. اگرچه حمایت اجتماعی نقش مهمی در مقابله با استرس ایفا میکند، اما نگرشهای ضدگی و تبعیض ممکن است یافتن چنین حمایتی را برای این افراد دشوار کند.
همجنسگرایی یک اختلال روانی نیست.
نه، گرایشهای همجنسگرایانه، دوجنسگرا و همجنسگرایی اختلالات روانی نیستند. تحقیقات نشان دادهاند که هیچ ارتباط ذاتی بین این گرایشهای جنسی و مشکلات روانی وجود ندارد. هم رفتارهای متفاوت جنسی همجنسگرایانه و هم رفتارهای جنسی هترسکسوالی جنبههای طبیعی جنسیت انسانی هستند. این دو در فرهنگها و دورههای تاریخی مختلف مستند شدهاند. علیرغم پایداری کلیشههایی که افراد همجنسگرا را بهعنوان افراد مختل و بیمار معرفی میکنند، سالها تحقیق و تجربه بالینی باعث شده است که تمام سازمانهای پزشکی و بهداشت روانی اصلی در این کشور به این نتیجه برسند که این گرایشها اشکال طبیعی تجربه انسانی هستند. روابط همجنسگراها و دوجنسگراها نیز اشکال طبیعی پیوند انسانی هستند. بنابراین، این سازمانها سالها پیش همجنسگرایی را از طبقهبندی اختلالات روانی حذف کردند.
گرایش جنسی و اعتیاد جنسی
اعتیاد جنسی به گرایش جنسی یا هویت جنسی مرتبط نیست. الگوهای تحریک مرتبط با همجنسگرایی، دوجنسگرایی یا ترنس جندر، هیچکدام در تشخیص اعتیاد جنسی تأثیر ندارند، حتی اگر آن الگوهای تحریک جنسی، ناپسند و غیرقابلقبول (ego-dystonic) باشند. داشتن گرایش همجنسگرایی، دو جنسگرایی یا ترنس جنسیتی بودن به هیچوجه به معنای اعتیاد جنسی نیست، همانطور که داشتن گرایش مستقیم (گرایش به جنس مخالف) نیز به معنای اعتیاد جنسی نیست. گاهی افراد همجنسگرا، ترنس جنسیتی یا دو جنسگرا که هویت خود را نمیپذیرند، به دنبال درمان اعتیاد جنسی میروند و امیدوارند که این درمان گرایش یا هویت جنسی آنها را تغییر دهد. گاهی اوقات، این افراد به دلیل توصیههای نادرست و اشتباه یک متخصص این کار را انجام میدهند، مانند مورد استیون در مثال بالا. با این حال، تغییر الگوی تحریک جنسی فرد غیرممکن است. اگر یک مرد همجنسگرا هستید، این یک واقعیت است؛ اگر یک زن همجنسگرا هستید نیز داستان همینگونه است؛ و اگر به هر دو جنس علاقه دارید، بهتر است با این واقعیت کنار بیایید، چون این موضوع تغییر نخواهد کرد، صرف نظر از اینکه چقدر تحلیل کنید یا در چند جلسهی دوازده گامی شرکت کنید. به طور خلاصه، اعتیاد جنسی به هیچ وجه بر اساس اینکه چه چیزی شما را تحریک میکند، تعریف نمیشود.
تحت هیچ شرایطی نباید یک درمانگر، مشاور یا عضو کلیسا تلاش کند تا گرایش جنسی یک مراجع را تغییر دهد یا چنین وعدههایی بدهد و آن را «اعتیاد جنسی» بنامد. گرایش جنسی ثابت و غیرقابل تغییر است. به عبارت دیگر، مردان همجنسگرا به طور جنسی و رومانتیک به مردان دیگر جذب میشوند، زنان همجنسگرا نیز به طور جنسی و رومانتیک به زنان دیگر جذب میشوند، دوجنسگرایان به طور جنسی و رومانتیک به هر دو جنس جذب میشوند و زنان و مردان دگرجنس گرا، به جنس مخالف خود جذب میشوند و هیچ میزانی از درمان از طریق گفتار درمانی، افزایش تنفر نسبت به گرایش جنسی، فشار اجتماعی یا دعا نمیتواند این واقعیت را تغییر دهد. بنابراین، قابل درک است که «درمان جهت تغییر گرایش جنسی» بهطور کلی کارساز نیست. قطعاً یک فرد میتواند تصمیم بگیرد که به تمایلات همجنسگرایانهاش عمل نکند، اما این موضوع باعث نمیشود که این تمایلات از بین بروند. انجمن روانپزشکی آمریکا این موضوع را به وضوح بیان میکند و مینویسد:
[افراد] نمیتوانند انتخاب کنند که همجنسگرا یا دگرجنسگرا باشند. برای اکثر افراد، گرایش جنسی در اوایل نوجوانی بدون هیچ تجربه ی جنسیِ قبلی شکل میگیرد، اگرچه ما میتوانیم انتخاب کنیم که آیا به احساسات خود عمل کنیم یا نه. روانشناسان، گرایش جنسی را بهعنوان انتخاب آگاهانهای نمیدانند که بتوان آن را بهصورت ارادی تغییر داد.
در مورد درمانهایی که بهمنظور تغییر گرایش جنسی از همجنسگرایی به گرایش دگرجنسگرایی انجام میشود، همه سازمانهای ملی بهداشت روانی در این زمینه نگرانیهای خود را ابراز کردهاند. تاکنون هیچ تحقیق علمی کافی وجود ندارد که نشان دهد درمانهای هدفدار برای تغییر گرایش جنسی (که گاهی به آن درمانهای ترمیمی یا تبدیل گرایش جنسی میگویند) ایمن یا مؤثر هستند. علاوه بر این، به نظر میرسد که ترویج این درمانها باعث تقویت کلیشهها و ایجاد جو منفی برای افراد همجنسگرا و دوجنسگرا میشود.
پاسخهای مفید یک درمانگر در درمان فردی که از گرایش جنسی خود نگران است، میتواند شامل کمک به فرد برای مقابله با تعصبات اجتماعی علیه همجنسگرایی، حل موفقیتآمیز مشکلات ناشی از تعارضات درونی و کمک به زندگی شاد و رضایتبخش باشد.
منابع این مقاله:
کتاب اعتیاد جنسی 101 رابرت ویس
https://www.apa.org/topics/lgbtq/orientation
https://www.apa.org/topics/lgbtq
بابت این مقاله مفید سپاسگزارم
این مقاله آگاهی زیادی بهم داد و به خوبی تفاوت گرایش جنسی و انحراف جنسی رو توضیح داده بود .
من در گذشته فکر می کردم که گرایش های همجنسگرایانه یا دوجنس گرایانه حاصل از انحراف جنسی اند ولی با آموزه های شما فهمیدم که فرق دارند .
ممنونم که این مطالب مفید رو برامون به اشتراک می ذارید و آگاهی مون رو در باره این موهات افزایش میدید🙏🌹
سلام استاد وقتتون بخیر
خیلی ممنون عالی بود مثل همیشه به آگاهی من اضافه شد.توی این مقاله خیلی کامل به تفاوت انحراف جنسی و گرایش جنسی اشاره شده و راه های برخورد آن ها
مقالە خیلی خوب و پرباری بود کە بە شخصە من استفادە کردم و اگاهیم بیشتر شد..مچکرم
سلام وقت بخیر
مطلب بسیار مفید و در عین حال بنظرم تخصصی .
فقط اینکه نباید برای گرایشات مختلف جنسی تبعیض قائل بشیم ، نوع نگاه تبعیض آمیز ما به این افراد باعث ضربه زدن به شخصیت وجودی و روحیهِ زندگی کردن این افراد میشه .
ولی بنظرم اینکه کسی اعتیاد جنسی داشته باشه و بصورتی همچین فیتیشی در اون وجود داشته باشه باید نسبت به درمان اقدام کند .