📌شهوت چیست؟

حقیقت اینه که سلطه ی شهوت در مورد موضوع اعتیاد جنسی، تنها محدود به جسم و رفتارهای فیزیکی ما نیست. شهوت بیشتر از بعد فیزیکی مسیر ذهن و افکار ما را در برمی گیرد و در این حین هم به عامل کنترل کننده ی رفتارهای جنسی بیمارگونه ی ما تبدیل می شود که به آن اعتیاد جنسی می گوییم. برای درمان و بهبودیِ اعتیاد جنسی لازمه که ابتدا شهوت را بشناسیم و نگرش خود را نسبت به آن تغییر بدهیم. در حقیقت شهوت نگرشی اجباری است که غریزه ی طبیعیِ جنسی را به خواسته ا ی غیرطبیعی یا همان داستان اعتیاد جنسی تبدیل می کنه. شهوت غریزه جنسی نیست و با غریزه جنسی فرق دارد. شهوت جسمی نیست. شهوت یک اجبار روحی و روانی است که ما را از واقعیت غریزه جنسیمون و واقعیت زندگی جدا می کنه. بنابراین شهوت نیروی مخربی است که هدفش؛ به زیر کشیدن، گرفتن بی آبرویی و در نهایت نابودی فرد است و در این بین هم از ابزار خودش غریزه جنسی، روان و در نهایت دستگاه تناسلیِ فرد در جهت این هدف استفاده می کنه.
تاریخچه شهوت از کجا شروع می شه؟: حقیقت اینه که شهوت محصول اخیرِ تاریخ بشریت نیست و قدمت زیادی داره از جوامع ابتدایی تا کنون ما در اساطیر، روایت ها و داستان ها و دهان به دهان همیشه از شهوت شنیده ایم طوری که بزرگانی چون مولانا، فیلسوفانی چون افولاطون و افراد نامدار دیگری به آن اشاره کرده اند و از شهوت به عنوان عاملی برای به زیر کشیدن انسان صحبت کرده اند. امروزه یعنی در عصر ما شهوت زندگی تعداد بیشتری از انسانها رو نسبت به گذشت ها نابود کرده چون درحقیقت از تمام پتانسیل موجود و حاضر عصر ما مثل دوربین فیلم برداری، فشن مد، صنعت لوازم آرایشی بهداشتی و حتی صنعت غذا نیز بهره جسته و حد نهایت خودش رو در صنعت پورن نشان داده است. در واقع در بی صنعتی چون وقتی به صنعت اشاره می کنیم در حقیقت، صنعت یک ارزش مضاعف و افزوده ای رو برای جامعه باید داشته باشه اما می بینیم که این در واقع بی صنعتی هیچ ارزش افزوده ای را به جامعه اضاف نمی کنه و تازه از جامعه و افراد هم گرفته و سودش همیشه تو جیب اون سر راس های این بی صنعتی رفته.
در جامعه ما هم خیلی از افراد اصلا از شهوت و جنبه های اون آگاهی ندارن و نمی دونن اعتیاد جنسی چی هست و با اینکه به اون گرفتار هستند اما از اون آگاهی ندارن و می بینیم که با باورهای اشتباه و نادرست اجتماعی خودشون در مورد رفتارهای جنسی بیمارگونه احاطه شدن. مثلا برخی میان و می گن که: (شهوت رو خدا داده پس باید لذتشو ببریم و یا اینکه یک موضوع طبیعه، و یا این رفتار جنسی تو مربوط به دوران جونیته، و یا همه انجام می دن پس اگه تو هم انجام می دی طبیعه و اشکالی نداره.
اما باید گفت که شهوت غریزه جنسی نیست و با غریزه جنسی فرق دارد. ما غریزه جنسی رو در حیوانات می بینیم که در یک فصل خاص در حقیقت فصل جفتگیری خودشون برای یک هدف خاص یعنی حفظ بقاشون بکار می برن و نمی بینم که حیوانات شهوتی داشته باشن الی بهشون آموزش داده باشن یعنی انسان ها یه سری رفتار جنسی بیمارگونه رو بهشون آموزش داده باشن. منتها در انسان بخاطر حیات ذهنی که داره و همین ذهنی که به همه جا کشیده می شه می بینیم شهوت هدف خودش و محصولات خودش که انواع رفتارهای جنسی مخرب یا فتیش های جنسی مریض وار هست رو بوجود آورده و تبدیلشون کرده به اعتیاد جنسی.
شهوت هدفش نابودی فرده درگیره. شهوت همه چیز رو از انسان می گیرد: شهوت ابتدا ایمانم رو می گیره، بعد انرژیم رو، بعد عزت نفسم رو، بعد احساس لیاقتم رو، بعد آرامشم رو، بعد آرزو ها و اهدافم رو، بعد غیرتم رو، بعد ناموسم رو، و بعد خودم رو و در آخر می بینم که همه چیزم ررو ازم گرفته. شهوت آهسته و پیوسته پیش میرود. همانند موریانه هایی که آهسته آهسته در حال خوردن و تخریب چوبی هستن، مسیر شهوت هم دقیقا همین شکلیه و در نهایت فرد متوجه می شود که شهوت همه چیزش رو ازش گرفته.
در شرح یک رابطه جنسی شهوت محور؛ شهوت در یک روش یکسان در مورد یک دوست، یک تن فروش یا همسر بطور یکسان عمل می کند. یعنی شهوت هویت افراد را نادیده می گیرد و ارزش و بهایی به اون نمی گذارد چون قصدش فقط گرفتن و نابودی می باشد و ضد واقعیت طبیعیِ غریزه جنسیِ فرد یا ماهیت انسانی عمل می کنه. موضوع مهمی که وجود داره اینه که تفاوتی هم مابین کمی و یا زیادی این نیروی مخرب یعنی شهوت یا شهوت کردن وجود نداره یا در حقیقت این تفاوت اصلا برای فرد درگیر اعتیاد جنسی بی معناست. مثلا برخی افراد چند روز از ترکشون که می گذره پیش خودشون می گن که الان می تونم یه تصویر یا یه نگاه کوچیک کنم و اون فرد میاد و همین کار رو هم با این تصور که اتفاقی برام نمی افته رو انجام می ده و دروازه ورود شهوت رو به سمت خودش باز می کنه و همین که شهوت باشو لای در گذاشت اون فرد تا تهش می ره و دیگه جلوی خودش رو نمی تونه بگیره.
بنابراین شهوت، شهوته و تفاوتی مابین کمی و یا زیادی اون وجود نداره. شهوت همیشه بیشتر، متفاوت تر و بهتر را میخواهد و مانند یه دریای نمک است که هر چه بیشتر از آن بنوشیم بیشتر تشنه خواهیم شد. بنابراین شهوت می بایست به طور کل از زندگی من به عنوان فردی که با اون درگیر هستم بیرون برود، البته اگر رهایی از اون رو واقعا می خواهم.
عمق مسئله در شهوترانیهام یا اعتیاد جنسیم اینه که من می خوام با شخص دیگری به عنوان یک منبع زندگی مرتبط بشم و از اون به حدی که امکانش نیست استفاده کنم و اون رو تبدیل به جانشین خدا و یک بت برای خودم کنم و به این طریقم من به شهوت بیشتر کشیده می شوم. اما وقتی بر روی شهوت و مفهوم رهایی کار می کنیم و اون رو از زندگی زناشویی بیرون می کنیم، رابطه جنسی جایگاه ساده و طبیعی خودش رو در اون زندگی پیدا می کنه. در واقع رابطه جنسی تبدیل به یکی از پیامدهای یگانگی واقعی عشق و عاطفه در ازدواج متعهدانه ما بین دو نفر یعنی زن و مرد میشود.
مشکل اصلی در اعتیاد جنسی و گرایش به سمت شهوت و تبدیل شدنش به اجبار در درون فرد در حقیقت دور شدن از خود حقیقی مان است به همین دلیل برای درمان و بهبودی از اعتیاد جنسی و هر مشکل جنسی لازم است ابتدا شهوت را بشناسیم و نگرشمون رو نسبت به اون تغییر بدهیم که این خودش سرآغاز راه پاکی و بودن در این مسیره که من در دوره شش ماهه ترک اعتیاد جنسی بصورت مفصل و با تمام ریزجزییات به اون پرداختم.
ما نیاز به شناسایی شهوت در تمام جنبه های زندگی و بیرون راندنش از زندگیمون داریم که این خودش نیازمند پا گذاشتن در مسیر پاکی و رهایی از اونه.
در پناه خدا پاک و سربلند باشین.