📌خروج ازلانه سگ

خروج ازلانه سگ (راهنمای گام به گام نجات رابطه برای مردانی که خیانت کرده اند)نوشته ی رابرت ویس Robert Weiss
عبارت “out of the doghouse” «یاخروج ازلانه سگ» یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی است که به معنای “از شرایط بد یا ناراحتکننده بیرون آمدن است”. این عبارت معمولاً زمانی استفاده میشود که شخصی از موقعیت یا شرایطی که باعث ناراحتی یا بیاعتمادی دیگران به او شده بود، بیرون آمده و اوضاع او بهبود یافته است. در واقع، “doghouse” اشاره به وضعیتی دارد که شخص به دلیل اشتباهی که مرتکب شده، در آن قرار گرفته و “out of the doghouse” به معنی برگشت به وضعیت خوب یا آشتی است.
پس اگر شما در حال خواندن این کتاب هستید، احتمالاً این کار را به این دلیل انجام میدهید که شریک زندگیتان آن را به شما داده (یا شاید به شما پرتاب کرده) و چیزی شبیه به این گفته است: “این را بخوان، عوضی، وگرنه میروم!”
من میدانم که برخی از مردان خودشان این کتاب را خریداری میکنند. اگر شما این کار را کردهاید، تبریک میگویم؛ احتمال بسیار زیادی وجود دارد که اطلاعات ارائهشده در این کتاب بتواند و کمک کند تا رابطهتان را نجات دهید. اما همانطور که گفتم، شاید که شما این کتاب را نخریدهاید بلکه آن را از همسر ناراحتتان گرفتهاید. به هر حال، شما تقریباً از دو چیز بسیار مهم بیخبر هستید: (1) انواع و درجات دردی که خیانت شما برای شریکتان ایجاد کرده است، و (2) گامهای مشخصی که باید برای نجات رابطهتان بردارید. اینها موضوعات اصلیای هستند که این کتاب به آنها پرداخته است.
حقیقت ساده این است: اگر همسرتان را دوست دارید و واقعاً میخواهید رابطهتان را نجات دهید (و حتی رشد دهید)، باید واقعیت دردناک آنچه که کردهاید را بپذیرید و با آن روبهرو شوید.
در آرامش باشید
- این کتاب قصد ندارد شما را شرمنده کند، هرچند ممکن است در طول خواندن آن گاهی احساس شرم کنید.
- این کتاب شما را قضاوت نمیکند یا شما را به عنوان یک فرد بد نمیبیند؛ این کتاب درباره چیزهایی است که شما انجام دادهاید که ممکن است خودتان (و دیگران) آنها را بد بدانید.
- این کتاب قصد ندارد شما را خشمگین کند، هرچند ممکن است گاهی هنگام خواندن آن احساس عصبانیت کنید.
- این کتاب به شما کمک نمیکند تاریخچه ی جنسی خود را توجیه کنید، حتی اگر شما در حال حاضر بر این باور باشید که توجیه شده اید.
- این کتاب قصد ندارد شما را اشتباه و شریک زندگیتان را درست بداند، هرچند ممکن است چنین احساسی هنگام خواندن کتاب داشته باشید. بلکه کتاب از شما میخواهد که به بخش خودتان در مشکلات رابطه نگاه کنید و شما را به درک و همدلی با دردهای احساسی همسرتان سوق دهد.
حقیقت ساده این است که بخشهایی از این کتاب ممکن است خواندنشان دشوار و حتی سختتر از آن برای پردازش و یکپارچه کردن در زندگی شما باشد. افزون بر این، ممکن است پس از خواندن این کتاب دیگر هیچوقت همانند قبل نباشید. این یک حقیقت است، چه بخواهید در رابطه فعلیِ خود بمانید و چه نه، زیرا اطلاعات موجود در این کتاب مسیر جدیدی را به شما نشان میدهد. این کتاب تفاوت بین تصمیمگیریهای فوری و متوقف شدن برای بررسیِ کامل اینکه چگونه اقدامات شما ممکن است بر دیگران تأثیر بگذارد را به شما نشان میدهد.
مهمتر از همه، این کتاب به شما پتانسیل این را میدهد که نه تنها دوباره با شریک خود ارتباط برقرار کنید، هم از نظر احساسی و (در نهایت) از نظر جنسی، بلکه رابطهتان را به گونهای توسعه دهید که هرگز فکر نمیکردید ممکن است. اگر این چیزی است که شما از زندگی و رابطهتان میخواهید، پس کتاب درستی را در دست دارید.
بخشی از مقدمه ی کتاب:
به عنوان کسی که توجه زیادی به تجربیات مردان در رابطهها داشتهام، میدانم که چقدر برای ما سخت است تا مهارتهای لازم برای ایجاد و حفظ ارتباطات صمیمی و سالم را پرورش دهیم. علاوه بر این، من شاهد بودهام که مردان بارها و بارها همان اشتباهات را در راههای مشابه مرتکب میشوند و دوباره به همان مسیر بازمیگردند. چیزی که در این کتاب دوست دارم این است که رابرت ویس بارها و بارها به این ایدهی اساسی اشاره میکند: تو خیانت کردی، دروغ گفتی و زن مورد علاقهات را عمیقاً آزار دادی، پس حالا چه کار میخواهی بکنی تا رابطهات را نجات دهی؟
من هنوز مردی را ملاقات نکردهام که در مورد صمیمیت، روابط و سکس هیچ نوع ابهامی نداشته باشد. و چرا نباید چنین باشد؟ به هر حال، ما مردان به گونهای بزرگ نمیشویم که به سکس یا جنسیت احترام بگذاریم. بلکه به ما آموخته میشود که زنان را به شیوهای ابژهوار نگاه کنیم، بیشتر بر روی اعضای بدنشان تمرکز کنیم تا بر روی همراهی و حمایت عاطفی. اساساً، به لطف پورنوگرافی و تأثیرات مشابه اجتماعی، ما در شرایطی بزرگ میشویم که سکس را با صمیمیت اشتباه میگیریم. و به ما آموخته میشود که از هر نوع نزدیکی عاطفی بترسیم. به این ترتیب، یاد میگیریم که سکس را به عنوان چیزی ببینیم که باید به آن پناه ببریم تا احساس کنیم می توانیم “یک مرد واقعی” باشیم یا به دیگران ثابت کنیم که “مرد واقعی” هستیم. متأسفانه، این دستورات روانیِ درونی و ناخودآگاه اغلب باعث میشوند مردان به روشهایی بسیار آسیبزننده رفتار کنند. یکی از بدترین آنها زمانی است که مردی عهد وفاداری خود را میشکند و به یک شریک عاشق و بیخبر خود خیانت میکند. فرهنگ غالب بر مردان ما، وفاداری را ارزش نمیداند. همچنین مردان را تشویق نمیکند که صمیمیت و ارتباط را بیشتر از یا حداقل برابر با عمل سکس ارج نهند. با این حال، این به هیچ عنوان دلیلی برای مردان نیست که عهد و وفاداری خود را با خیانت بشکنند، دروغ بگویند و راجع به این رفتارها پنهانکاری کنند و اعتماد در روابط را باخیانت پاسخ دهند.
حقیقت ساده این است که مردان پیامهای فرهنگی زیادی دریافت میکنند که اغلب اشتباه هستند. زنان هم همینطور. خب، حالا چه؟ آیا این یعنی ما مسئول رفتارهای خود نیستیم؟ قطعاً اینگونه نیست. اما در این فرهنگ پر از مشاوران خودیاری و تحلیلهای روانشناختی، گاهی این پیام گم میشود. این کتاب دربارهی مردانی است که مسئولیت اشتباهات خود را میپذیرند و آنها را اصلاح میکنند—نه بیشتر و نه کمتر.
یکی از چیزهایی که رابرت ویس در این کتاب به خوبی انجام میدهد، این است که تمام روشهای مختلفی که یک مرد میتواند به شریک زندگیاش خیانت کند را به وضوح شرح میدهد و از تمام ابهاماتی مثل “من با آن زن رابطه جنسی نداشتم” خودداری میکند. بنابراین، هیچ ابهامی در مورد اینکه خیانت چیست و چرا باعث درد شدید شریک خیانتدیده میشود، وجود ندارد.
وقتی یک مرد به شریک زندگیاش خیانت میکند، به یک اعتماد مقدس تجاوز میکند. به همین دلیل است که به آن خیانت گفته میشود. و آن مرد مسئول رفتار خود است، صرفنظر از دلایلی که برای آن میآورد. آیا او دیگر به رابطه جنسی علاقه ندارد؟ آیا او دیگر مثل گذشته سرگرمکننده نیست؟ آیا او دیگر بهاندازه گذشته خوش فرم نیست؟ آیا نزدیک شدن و صمیمی بودن با او دشوار شده؟ آیا او در فکر ترک رابطه است؟ فهرست دلایلِ ممکن میتواند ادامه یابد. اما هیچ کدام از این دلایل نیاید به یک مرد اجازه دهد که دروغ بگوید، پنهانکاری کند و اعتماد زنی که دوستش دارد را خدشهدار کند. اگر یک مرد واقعاً ناراضی است، گزینههای زیادی دارد: او میتواند با شریکش صادق باشد، به مشاوره زوجها برود، بر روی فعالیتهای غیرجنسی برای سرگرمی و هیجان تمرکز کند و حتی از همسرش جدا شود. تمام این کارها میتواند بدون دروغ، پنهانکاری و خیانت به اعتماد انجام شود.
یکی دیگر از کارهای فوقالعادهای که رابرت ویس در این کتاب انجام داده، این است که سالها تجربه و تخصص بالینی خود را در این موضوع آورده، بدون استفاده از اصطلاحات روانشناختی که اغلب پیام اصلی را گمراه میکنند. به طور خلاصه، او کتابی برای مردان نوشته، به زبانی که مردان بتوانند بشنوند. با این حال، او همچنین کتابی برای زنان نوشته است، چرا که اطلاعات موجود در کتاب به مردان کمک میکند تا همدلی، دلسوزی و اعتماد را در رابطه اصلی خود درک و اجرا کنند. راستش را بخواهید، من هیچ کتابی نخواندهام که به این وضوح و مفید بودن، احساسات یک زن خیانتدیده را با اقدامها و منابعی که یک مرد نیاز دارد تا به او (و رابطه) کمک کند تا بهبود یابد، ترکیب کرده باشد.
در کار خودم زیاد درباره قوانین مردانه صحبت میکنم، همان باورهایی که از دوران کودکی درباره مرد بودن در ذهن ما شکل میگیرد. این قوانین از جهات مختلف به ما منتقل میشوند، از جمله زیستشناسی، خانواده و تاریخ جمعیِ تجربیاتمان به عنوان مرد. هرچند نمیدانم چقدر میل به خیانت به طبیعت مربوط است و چقدر به تربیت، اما میدانم که رابطه ی جنسی به شدت با تصورات ما از مرد بودنِ واقعی مرتبط است.
شاید این قانون مردانه در مورد رابطه ی جنسی برایتان آشنا باشد: هر چه بیشتر می توانید با زنان جذاب و متفاوت هر زمان که ممکن است، رابطه ی جنسی داشته باشید، با بزرگترین و سختترین آلت تناسلی ممکن.
“در جمله ی بالا و تلاشهای ما برای زندگی بر اساس آن، خواه آگاه باشیم یا نه، بخش زیادی از عدم امنیت، درد و مشکلاتمان نهفته است. مشکل اینجاست که بسیاری از مردان نمیبینند که این قانون چطور به طور کامل زندگیشان را تحت تأثیر قرار میدهد (و آن را خراب میکند). این نوع رابطه ی جنسی به قدری عمیق در تجربه مردان از صمیمیت ریشه دارد که ما در درک و اجرای بخش احساسی ارتباط دچار مشکل میشویم. به همین دلیل، ما در ارائه ی صمیمیتی که شریکمان (و خودمان) شایسته ی آن هستیم، با مشکل روبهرو میشویم.”
رابطه ی جنسی اغلب بهعنوان تنها راهِ تجربه ی صمیمیت برای مردان عمل میکند. این مفهومی است که من آن را “آسیاب جنسی” مینامم. تمام تجربیات ما از جذب، نزدیکی و محبت وارد این “آسیاب جنسی” میشوند و بهدلیل احساس شدید و غالبِ رابطه ی جنسی، ارتباط صمیمی و واقعی را از بین میبرد. این یکی از دلایلی است که مردان نمیدانند چگونه ارتباط عاطفی و صمیمانه ی واقعی بسازند و آن را پرورش دهند. اما اشتباه نکنید، مردان در اینجا قربانی نیستند. این “آسیاب جنسی” به هیچوجه توجیهی برای خیانت نیست، اما میتواند انگیزهای برای خیانت باشد. بنابراین، این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد و مردان باید از آن برای بهبود تجربه ی ارتباطی خود در روابط استفاده کنند.
رابرت ویس درک فوقالعادهای از این دارد که این ایدهها درباره رابطه ی جنسی چقدر در زندگی و ذهن مردان ریشه دارند. او کتابی نوشته است که به مردان کمک میکند تا تأثیر خیانت بر شریکهایشان را بهطور واقعی درک کنند. جدا از همه چیز، آنچه که مردان خیانتکار باید با آن کنار بیایند، ایستادن در برابر ناراحتیها و پیامدهای رفتار خود است، در حالی که این مردان تصمیمات فکرشده و روشن درباره نحوه پیشرفت با صداقت میگیرند. رابرت ویس این فرایند را به زیبایی، با تمرینهایی برای مردان که در پایان هر فصل وجود دارد، شرح میدهد. این تمرینها نه تنها سنگین نیستند، بلکه همدلی و دلسوزی برای شریکهای خیانتدیدهشان و در نهایت برای خودشان ایجاد میکنند.
من به مردان توصیه میکنم که این کتاب را آرام و با دقت بخوانند، یادداشت بردارند و تمرینها را در پایان هر فصل انجام دهند. همچنین به مردان توصیه میکنم که درباره آنچه میخوانند با دیگران در زندگیشان صحبت کنند. علاوه بر این، زمانی که احساسات ناخوشایند و احساس قربانی بودن یا تنبیه ناعادلانه ی خود به طور اجتنابناپذیر بروز کند، مردان باید دوباره به این کتاب مراجعه کنند تا بتوانند تمرکز خود را بر روی واقعیتهای موقعیت خود حفظ کنند: تو این کار را انجام دادی، درباره آن دروغ گفتی، و شریکات را عمیقاً آزار دادی، پس حالا چه کار میخواهی بکنی تا مسئولیت را بپذیری و همه چیز را درست کنی؟ من همیشه از مردانی که رفتارهایشان باعث ایجاد احساس ناراحتی در آن ها میشود، این سؤال را میپرسم: “این رفتار چگونه با مردی که میخواهی باشی هماهنگ است؟” وقتی مردان این کتاب را میخوانند و به رفتار خود، رفتار شریکشان و اینکه میخواهند از این نقطه به کجا بروند فکر میکنند، باید همین سؤال را از خود بپرسند: “این رفتار و تفکر چگونه با مرد، دوست، شریک و پدری که میخواهم باشم هماهنگ است؟” برای یک مرد مهم است که به یاد داشته باشد که او شایسته ی داشتن عشق در زندگیاش است، همراه با رابطه جنسی شگفتانگیز و صمیمیت. هنوز دیر نشده است. بله، ممکن است او خود را در دردسر انداخته باشد، اما اگر به دقت به حکمت و راهنماییهای این کتاب توجه کند، میتواند راهی برای خروج پیدا کند. و اگر او واقعاً این را به عنوان فرصتی برای تبدیل شدن به بهترین مردی که میتواند باشد ببیند، هرگز نیازی به بازگشت نخواهد داشت.
دن گریفین، MA، نویسنده کتاب “راه مردانه در روابط”
“این کتاب تقدیم به تمام زنانی است که با ما مردان نابالغ و ناتوان از قدردانی، با وجود تمام کارهای احمقانه و آزاردهندهای که اغلب انجام میدهیم، همراه بودهاند— حداقل تا زمانی که ببینند آیا میتوانیم با شما رشد کنیم.”
بلکه این یک قدردانی صادقانه است از زنانی که چیزی ارزشمند در ما دیدهاند (که اغلب در میان علفهای هرز پنهان است) و حاضر شدند مدت کافی کنار ما بمانند تا ببینند آیا میتوانیم به مردی تبدیل شویم که آنها همیشه باور داشتند در درونمان هست. با وجود هر دردی که ممکن است به شما وارد کرده باشیم و فارغ از تصمیمات آیندهتان برای ماندن یا نماندن با ما، از شما بخاطر تلاش برای دوست داشتن ما مردان ناقص با دلهای بازتان سپاسگزاریم. این کتاب همچنین تقدیم به تمام مردانی است که با بیفکری روابط سالم و معنادار خود را خراب کردهاند و بعداً (گاهی خیلی دیر) متوجه شدهاند که چقدر چیزهایی که برایشان مهم بود را از دست دادهاند. امیدوارم که راه خود را به سوی صمیمیت واقعی، ارتباط عمیق و عشق پیدا کنید—”یاد بگیرید تفاوت بین یک حواسپرتی موقت و رضایت واقعی و همراهی عاشقانه ی پایدار را. زیرا هیچ وقت دیر نیست که بیاموزید واقعاً چه کسی را دوست داشته باشید.” رابرت ویس
معرفی جامع و جذابی بود و بهتر از اون وجود تمرین روزانه در کتاب به خودی خود به روند بهبود می تونه کمک کنه و مثل یک دوست در طی روند بهبود همراه فرد باشه. موضوع مهمی که بهش اشاره شده است بود که علت خیلی از رفتار هایی که در روابط خیانت محسوب می شوند ناآگاهی و یا وجود باور های اشتباهیه که در ذهن ما ساخته شده( مثل همون موضوع خودارضایی که اغلب در ذهن عموم ایجاد شده که یک کار عادی هستش و ایرادی نداره) و برای گذر از این حالت باید مطالعه و تفکر کنیم و به چالش بکشیم باور های قدیمی رو و راه درست رو پیش بگیریم و به نظر می رسه این کتاب بتونه کمی کمک کننده باشه در این مسیر.
موقع مطالعه این معرفی نامه یاد اون حرف استاد کیخایی که می گفتند عشق و شهوت نمی توانند در کنار هم قرار بگیرند افتادم و خوشحالم که در این کتاب به طور وسیع تر به این موضوع پرداخته ، امیدوارم کسایی که بهش نیاز دارند اون رو مطالعه کنند و بتوانند با استفاده از آموزه های کتاب رابطه و زندگی شون رو بهبود ببخشند .
متاسفانه وقتی بزرگ میشویم چیز های زیادی از روی کنجکاوی به ذهن مان میایید و در نبود منبابع و یا شرم از مسایل جنسی بیشتر از ما ها با چیزی به اسم پورنگرافی روبرو میشویم که معنی دقیق و درست از رابطه جنسی سالم را برای مان اموزش نمی دهند و با چیز هایی غلطی روبرو میشویم که باعث ازار و اذیت خود و اطرافیان مان میشود.
و بیشترمان بخاطر شرم از افراد خانواده و دوستان در انزوا و تنهایی خود با ان دست و پنجه نرم میکنیم.
از خداوند سپاس گذارم بخاطر وجود افراد که در این زمینه خدمت های بززگی انجام میدهند و تشکر فراوان از شما استاد کیخایی عزیز که این مقالات را جمع اوری میکنید کتب هایی در این زمینه ترجمه میکنید و برای دیگران در اختیار شان میگذارید این ها همش انرژی های مثبتی اند که دوباره به زندگی تان برمیگردد.
با سپاس فروان
احمد میلاد از کشور دوست افغانستان🌹🇦🇫